فصل دوم پايان نامه با موضوع تعارض والد - فرزند

فصل دوم پايان نامه با موضوع تعارض والد فرزند
فصل دوم پايان نامه با موضوع تعارض والد - فرزند
در 29 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
توضيحات نظري كامل در مورد متغير
پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)
نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc
قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه
چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع تعارض والد - فرزند
نوجواني[1]
نوجواني دوره انتقالي است كه در آن فرد از وابستگي كودكي[2]بهسوي استقلال، مسئوليتپذيري و امتيازات بزرگسالي[3] حركت ميكند (لطفآبادي، 1390). هرچند در خصوص طول اين دوره اتفاقنظر كاملي بين روان شناسان وجود ندارد. معمولاً سنين 11 الي 13 تا 18 الي 20 سالگي را دوره نوجواني ميدانند (لطفآبادي، 1390). نوجواني، بروز تغييرات زيستي، بدني و اجتماعي تعريف شده است كه مدتي طول ميكشد و با انتظارات، رفتارها و نگرشهاي خاص اين دوره بين اعضاي خانواده همراه است (هريس[4]، 2008؛ به نقل از برجعلي، 1392).
نوجواني دوره افزايش فشار است. نوجوانان بايد تصميمات مهم دوران زندگي خود را درباره شغل، سلامت، رفتارهاي پرخطر و تحصيل بگيرند و عبور از اين دوره ميتواند براي نوجوانان و خانوادههايشان دوران سختي باشد (جنكينز[5]،2009؛ به نقل از برجعلي، 1392). در اين دوره، نوجوان[6] با دو مسئله اساسي درگير است: بازنگري و بازسازي ارتباط با والدين، بزرگسالان و جامعه، و بازشناسي و بازسازي خود بهعنوان يك فرد مستقل (لطفآبادي، 1390). تحولات سريع اين دوره، روابط نوجوان با ديگران ازجمله والدين را تحت تأثير قرار ميدهد. سالهاي ابتدايي نوجواني بهويژه 10 تا 15 سالگي، با ظهور و افزايش تعارض ميان نوجوانان و والدينشان ارتباط دارد (آليسون، 2000؛ به نقل از قمري، 1392).
اهميت رابطهي والد و نوجوان
خانواده يك واحد اجتماعي است كه بيشترين تأثير را بر رشد افراد دارد (بيابانگرد،1389). امروزه نقش محرك و سازنده خانواده براي نوجوان بر همگان روشن است. پدر و مادر اولين كساني هستند كه زيربناي شخصيت سالم يك نوجوان را ميسازد و پايهگذار ارزشها و معيارهاي فكري وي هستند. متأسفانه بسياري از خانوادهها به علت بيتوجهي و عدم آشنايي با شيوههاي برقراري ارتباط با فرزندان خود، نميتوانند با آنها رابطه صحيح برقرار كنند. نوجوان در اين دوره بيش از هر زمان ديگر نياز به مراقبت و همراهي والدين خود دارد، لذا قطع رابطه با نوجوان و يا رابطه نادرست با نوجوان ممكن است تأثيرات مخربي بر او بگذارد (اكبري، 1382). روابط نوجوانان كار آساني نيست. نوجوانان با تعارض بين استقلال[7] خواهي و احساس درجه وابستگي[8] خود به والدين درگير هستند.باآنكه همسنوسالها نقش مهمي در زندگي نوجوان ايفا ميكنند، اما هيچچيز مانع نفوذ مهم والدين در نوجوانان نيست (منصور، 1390) وپژوهشها نشان ميدهد نوجواناني كه رابطه خوبي با والدين خود نداشتهاند، از عزت نفس[9] پايين، ادراك ناكارآمد از شايستگيها و فقدان انگيزش[10] رنج ميبرند (غمخوارفرد، امراللهينيا و آزادفلاح، 1391).
تعريف تعارض
تعارض يكي از جنبههاي مهم روابط اجتماعي[11] انسانها و صورتي از كنش متقابل اجتماعي است (واندنبرگ[12]، ترجمه نيكگهر، 1386). تعارض، تعاملي است ناراحتكننده بين دونفري كه تمايل يا توانايي گوش كردن به ناراحتيهاي يكديگر را ندارند. حالتي از جدايي و تنش كه فشار رواني زيادي را ايجاد ميكند و احساسات و هيجانات منفي را در طرفين موجب ميشود) نبل اسچالم[13]،2006؛ به نقل از خدامي، 1391). تعارض ازنظر لغوي نيز، به معني باهم اختلاف داشتن و معترض و مزاحم يكديگر شدن است (عميد، 1389). واژه تعارض به ناتواني در حل تفاوتها اشاره داشته و بيشتر با تنش، خصومت و پرخاشگري همراه است (هال[14]،1987؛ به نقل از گيتي پسند و همكاران ، 1387). تعارض والد- فرزند عبارت است از چالشهاي ارتباطي و تعارضي كه در حين رشد و تغيير اعضاي خانواده ايجاد ميشود (ازمت و بي اوقلو[15]، 2009).
حوزهها و مسائل مورد تعارض
موضوعهاي تعارض ميان والدين و نوجوانانو نيز اهميت و تركيب آنها در فرهنگهاي[16] گوناگون متفاوت است (اسدي يونسي، مظاهري، شهيدي، طهماسيان و فياضبخش، 1390).
بر اساس مدل حوزههاي اختصاصي[17]، ميتوان از چهار حوزه عمده در تحقيقات رشد شناختي و اجتماعي[18] نام برد: 1) مسائل اخلاقي[19] شامل رفتارهايي كه نادرست تلقي ميشوند زيرا حقوق ديگران را مورد تجاوز قرار ميدهند. 2) مسائل متعارف[20] شامل قواعد رفتاري مرسوم و موردتوافق همه و قواعدي كه چارچوبي براي تعاملات اجتماعي پديد ميآورند. 3) مسائل شخصي[21] كه برعكس دو مورد فوق اعمالياند كه نتيجهشان تنها متوجه خود نوجوان است و بنابراين وراي قوانين اجتماعي يا ملاحظات اخلاقي تلقي ميشوند و 4) مسائل دورانديشانه[22] كه مربوط به امنيت، سلامت و آسايش نوجوان است (سمتانا و داديس[23]، 2002).
بهصورت جزئيتر و مصداقيترميتوان گفت: در اكثر خانوادهها تعارض ممكن است درباره لباس پوشيدن، موسيقي يا اوقات فراغت باشد (استينبرگ و موريس[24]، 2001؛ به نقل از قمري، 1392). اما گاهي اختلافات بر سر مسائل مهمتري مثل: استعمال دخانيات، رفتارهاي جنسي[25]، نگرشهاينقش جنسي، نگرشهاي سياسي، ارزشهاي اخلاقي[26]، مسائل اقتصادي- اجتماعي، مسئوليتهاي خانوادگي، عادتهاي مطالعه[27] و نوع دوستان بروز ميكند (بيابانگرد، 1389). در جديترين شكل آن نيز، محيط خانوادگي استرسزا با تعدادي پيامدهاي منفي ازجمله بزهكاري[28] نوجوان، فرار از خانه، افزايش افت تحصيلي[29] و حاملگي دختران همراه است (استينبرگ و موريس، 2001؛ به نقل از قمري، 1392).
همچنين بيابانگرد مسائل زير را در بروز تعارض ميان نوجوان و والدين مؤثر ميداند:
- پيچيده شدن مسائل هويتي نوجوانان
- ظهور ميل جنسي در نوجوان
- لزوم انتخابهاي مهم زندگي توسط نوجوان
- تغيير در ارتباطات و مواجهه باقدرت والدين
- تغيير در دلبستگي[30] نوجوان نسبت به والدين و همسالان
- ترديد و تعارض در مورد ارزشهاي والدين
- انتظار والدين از نوجوان مبني بر، برآورده كردن آرزوها و توقعات آنها
- خودمحور بودن نوجوان
- شيوههاي تربيتي كنترلي و قدرتطلبانهي [31] والدين (بيابانگرد، 1389).
درواقع خانوادههايي كه در آنها والدين از شيوه كنترلي و قدرتطلبانه استفاده ميكنند در مقايسه با روشهاي آزادمنشانهتر، تعارضات بيشتري راتجربه ميكنند (بيابانگرد، 1389).
اشكال تعارض
تعارض در اشكال مختلفي وجود دارد و ميتوان آن را به دو دسته كلي تقسيمبندي كرد:
تعارض سازنده[32]: تعارض سازنده يا كاركردي افراد را براي تلاش كاري بيشتر، همكاري و خلاقيت[33] بيشتر تحريك ميكند (هيوتالا[34]، 2006؛ به نقل از جباري، 1392). تعارض ميتواند سازنده باشداگر نتايج آن باعث روشني موضوعات، حل مشكلات و كمك به رشد شخصي شود. تعارضهايي كه در خانواده بهطور سازنده هستند ميتواند منجر به رشد شخصي فرزندان و همچنين افزايش همكاري، همدلي و نيز توجه به يكديگر شود (مك كوي، كامينز و ديويز[35]، 2009)
تعارض مخرب[36]: تعارض در سطح خيلي كم و خيلي زياد، غير سازنده و غير كاركردي است. تعارض خيلي زياد منحرفكننده است و در وظايف اختلال ايجاد ميكند. تعارض خيلي كم ممكن است تلاش را افزايش دهد، ولي خلاقيت و سطح عالي عملكرد را كاهش ميدهد (هيوتالا،2006؛به نقل از جباري، 1392). تعارض زماني مخرب است كه باعث نابودي ارزش فردي و دوقطبي شدن افراد در حوزه همكاري بين فردي و منجر به افسردگي در والدين و فرزندان، خشونت[37]، درخودماندگي اجتماعي، مصرف مواد مخدر و الكل، پرخاشگري در خانواده، عزت نفس پايين در فرزندان و كاهش توانايي سازگاري[38] در مدرسه شود (مك كوي، كامينز و ديويز، 2009).
[1].adolescence
[2].childhood
[3].adulthood
[4].Haris. P
[5].Jenkins. P
[6].adolescent
[7].independency
[8].dependency
[9].self- esteem
[10].motivation
[11].social relations
[12].Van Den Berg. F
[13].Nebel-Schwalm
[14].Hall. J
[15].Ozmete. E & Bayoglu. A
[16].culture
[17].domain specificity model
[18].social-cognitive development
[19].moral issues
[20].conventional issues
[21].personal issues
[22].prudential issues
[23].Smetana. J & Daddis. C
[24].Steinberg. L & Morris. A
[25]........ual behaviors
[26].moral vaiues
[27].study habits
[28].delinquency
[29].school drop - out
[30].attachment
[31].authoritarian
[32].constructive
[33].creativity
[34].Hautala. T
[35].McCoy. K, Cummings. M & Davies. P
[36].destructiv
[37].violence
[38].adjustment
برچسب ها : فصل دوم پايان نامه با موضوع تعارض والد - فرزند , فصل دوم پايان نامه با موضوع تعارض والد فرزند