فصل دوم پايان نامه در مورداشتغال مادر

فصل دوم پايان نامه در مورداشتغال مادر
فصل دوم پايان نامه در مورد اشتغال مادر
در 43 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
توضيحات نظري كامل در مورد متغير
پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)
نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc
قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه
چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع اشتغال مادر
اشتغال مادر:
(به نقل از حدادي وهمكاران،2007)در چارچوب مدل هاي نظري نقش در غرب دو رويكرد عمده يكي با ديد مثبت وديگري با ديدگاهي منفي به مسئلة رابطه نقش اشتغال و سلامت در مورد زنان پرداخته است كه در اين جا به اختصار به هر يك از دو ديدگاه اشاره مي شود.در چارچوب رويكرد منفي، گذشته از نظريه پارسونز در مورد تفكيك كاركردي نقش زنان و مردان و تأكيد وي بر لزوم عدم اشتغال زنان خانه دار، مي توان از فرضيه هاي تكثرنقش، تضاد نقش، فشار بار اضافي نقش، فرضيه كم يابي و فرضيه فشار نقش نام برد .هريك از اين فرضيه ها به نوعي حكايت از اين دارند كه زناني كه به كار در ازاي دستمزد مي پردازند، بيش تر احتمال دارد به دلايلي چون حجم بيش تر كار، افزايش انتظارات ومسئوليت هاي بيش تر و استرس ناشي از ايفاي چند نقش توأمان، از نظر سلامت دروضعيت نامطلوب تري نسبت به زناني كه صرفاً به نقش هاي سنتي همسري و مادري مي پردازند، قرار گيرند . در مقابل، در چارچوب مد ل هاي رويكرد مثبت، به فرضية اعتلاي نقش، نظرية بسط نقش و فرضية تجمع نقش مي توان استناد نمودكه طي آن نقش اشتغال كه به عنوان نقش جديدي به نقش هاي سنتي زنان اضافه شده، به عنوان يك امر مثبت و پرفايده در نظر گرفته مي شود. در اينجا مكانيزم تأثير گذاري مثبت نقش اشتغال از طريق عزت نفس افزايش يافته، درآمد بيشتر، كسب حمايت اجتماعي گسترده تر كه با اشتغال در ازاي درآمد همبسته است.در جهت ارتقاي سلامت زنان مورد تأكي مي گيرد.آربر[1](1991) يادآور مي شود كه كه اشتغال به كار زنان مي بايست هم به عنوان نقشي ديگر و هم به عنوان متغيري ساختاري در نظر گرفت. اشتغال به عنوان نقشي اضافه شده مي تواند در بر دارنده تعهدات و مسئوليت هاي بيش تر باشد، اما از سويي ديگر، زنان باجايگاهي كه در بازار كار احراز مي كنند، پاداش مي گيرند و اين امر حكايت بيش ترآن ها رابر منابع مالي در پي دارد و به آن ها اين فرصت را اعطا مي كند كه بتوانند به نحومثبتي برشرايط زندگي خودوخانوادة خود تأثيرگذار باشند(آربر،1991).بنابراين اشتغال مادر مشروط بر اين كه نيازهاي جسمي ورواني كودك رسيدگي شود،مانعي براي تحول كودك محسوب نمي شود. كودكان مادران شاغل درمقايسه با كودكان مادران خانه دار، غالباً از سازگاري شخصيتي اجتماعي بهتري در مدرسه برخوردارند. در مورد مفهوم جنسيت عقايد معقولانه تري دارند و درمورد فعاليتهاي زن و مرد عقايد قالبي كمتر دارند(هافمن،1989). گيل وروبرتز (1996) در پزوهشي ارتباط بين اشتغال مادر وپيشرفت تحصيلي و سازگاري تحصيلي را بررسي نمودهاند، نتايج پژوهش آنها اين بود كه وضعيت اشتغال مادر به تنهايي اثر متفاوتي بر رشد كودكان ندارد، درعوض اشتغال مادر با رشد كودكان از طريق متغيرهاي ميانجي يا واسطه اي مرتبط است.
پژوهشهاي انجام شد در ايران :
سيف ( 1372 ) سلامت و عدم سلامت روان را به مقد ار زيادي ناشي از تجارب موفق وناموفق دانش آموزان در دوران تحصيلي مي داند. حناني ( 1383،به نقل پور افكار،1391 ) در پژوهشي با عنوان بررسي رابطه عملكرد خانواده و سلامت عمومي فرزندان انجام دادند. نتايج نشان داد كه بين عملكرد خانواده به طور كلي و سلامت عمومي دانش آموزان رابطه معني داري وجود دارد . از ميان متغيرهاي عملكرد خانواده ، بين ميزان همبستگي خانواده و سلامت عمومي دانش آموزان رابطه مثبت و معني داري به دست مي آمد. كافي(1383)توجه و اهميت والدين به پيشرفت تحصيلي فرزندان ممكن است در دانش آموزان انگيزه قوي براي يادگيري ايجاد كند.شعاري نژاد(1362 ).اشتغال مادر وعدم حضور تمام وقت وي در خانواده جزء ممترين عوامل موثر در سازگاري كودكند .
حيدرنيا ( 1383 ) در پژوهشي تحت عنوان مقايسه سلامت روان و عزت نفس پسران تحت حضانت پدر، وپسران تحت حضانت مادر، و پسران خانواده هاي عادي از پرسشنامه سلامت عمومي گلدبرگ و عزت نفس كوپر اسميت استفاده كرد. نتايج به دست آمده نشان داد عزت نفس و سلامت عمومي خانواده هاي عادي بالاتر از پسران خانواده هاي طلاق (تحت حضانت مادر يا پدر) است. سلامت روان پسران تحت حضانت مادر بالاتر از پسران تحت حضانت پدربود كه در دو خرده مقياس علائم جسماني و اضطراب و ب يخوابي نيز نسبت به كودكان تحت حضانت پدر نمره بالاتري را كسب كردند.
[1]Arber
بيابانگرد(1386)در پژوهش بيابانگرد در خصوص آثار اشتغال مادر بر رشد اجتماعي وپيشرفت تحصيلي كودكان نمونه ديگري از تحقيقات انجام شده در ايران است كه در تهران انجام پذيرفته است. اين تحقيق از يك نمونه يك صد نفري ازدانش آموزان مختلف دوره سوم ابتدايي كه مادران شاغل و خانه دار داشتند و به گونه اي تصادفي انتخاب شدند و رشد اجتماعي كودكاني كه مادران شاغل داشتند به طور معناداري بالاتر از كودكاني كه داراي مادران خانه دار بوده است.. شعيري(1383) در پژوهشي نشان داد كه سلامت رواني همبستگي مثبت و معناداري با پيشرفت تحصيلي دارد به طوري كه هرقدر دانش آموزان از سلامت رواني بالاتري برخوردار باشند. پيشرفت تحصيلي بالا تري خواهند داشت.وردي در پژوهشي نشان داد كه كمال گرايي با سلامت رواني رابطه ي منفي دارد، اما با عملكرد تحصيلي رابطه اي ندارد. شهيري در پژوهشي نشان داد كه سلامت رواني همبستگي مثبت و معناداري با پيشرفت تحصيلي دارد به طوري كه هرقدر دانش آموزان از سلامت رواني بالاتري برخوردار باشند، پيشرفت تحصيلي بالاتري نيز خواهند داشت.
محبي (1377، به نقل آزاد1391) در تحقيقي ديگر پيرامون « سواد والدين و عمل كرد تحصيلي دانش آموزان كلاس پنجم ابتدايي منطقه ي چهار كرج » به اين نتيجه رسيده است كه بين عملكرد دانش آموزاني كه داراي والديني باسواد هستند و دانش آموزاني كه والدين بي سواد دارند تفاوت معناداري وجود دارد،به اين معنا كه سواد والدين درپيشرفت تحصيلي فرزندان اثرات مثبتي دارد.امين خندقي ، پاك مهر(1390)يافته هاي اين پژوهش درزمينهي بررسي تفاوت سلامت روان بين دختران و پسران، حاكي از آن بود كه دختران نسبت به پسران از سلامت روان بالاتري برخوردارند( 05/.>p( ميانگين نمرات سلامت روان در پسران 92/26 ودر دختران 88/21 به دست آمد.نجاتي(1389) اگرچه زنان شاغل، به خصوص در شغلهاي خاصي مانند معلمي و پرستاري، به دليل نقشهاي متفاوتي كه بايد بر عهده گيرند، ميزان تنيدگي بيشتري را متحمل ميشوند و رشد و تحول روانشناختي كودكانشان مستقيماً با سلامت آنان ارتباط دارد، ولي نميتوان گفت كه شغل مادر لزوماً بر سلامت روانشناختي كودك اثر منفي ميگذارد. اما در صورتيكه اشتغال فشارهاي زيادي بر برنامهريزي مادر وارد كند، كودك او در معرض خطر تربيت ناكارآمد قرار ميگيرد. ساعات زياد كاركردن و وقت كمي را با كودك گذراندن با رشد ناسازگاري درآنان ارتباط دارد. درحاليكه اشتغال نيمه وقت مادربه دليل نقش مثبت آن بر بهداشت رواني زنان به حال كودكان در هرسني مفيد واقع ميشود.احمدي و تقوي (1382)اشتغال مادران براي فرزندان دوره ابتدايي سازگاري اجتماعي و پيشرفت تحصيلي بيشتري به همراه دارد و چنانچه اشتغال همراه با رضايت خاطر از انجام شغل باشد اثرات مثبت و مطلوبي بر فرزندان به جا مي گذارد. عسكري(1390) اشتغال مادران با پيشرفت تحصيلي فرزندان در بين دختران و پسران متفاوت است . به اين صورت كه دختران بيشتر از پسران از داشتن مادر شاغل بهره مي برند . دختران مادران شاغل از پيشرفت و سازگاري اجتماعي استقلال بيشتري برخوردارند و تمايل بيشتري به اشتغال نشان مي دهد.
2-4-پژوهشهاي انجام شده در خارج از ايران:
هافمن(1989)دريافت كه مادران شاغل در مقايسه با مادران خانه دار،وقت كمتري را به مراقبت از كودك خود وبچه داري اختصاص مي دهند مدت زماني كه مادران شاغل فارغ تحصيل از دانشگاه به مراقبت از فرزندانشان اختصاص مي دهند حدود يك سوم زماني است كه يك مادر خانه دار صرف اين كار مي كند همچنين مادران شاغل وقت كمتري را به تماشاي تلويزيون مي گذرانند؛يا مي خوابيدند.
هاروي[1] (1999)در تحقيقي طولي با عنوان تأثيرهاي كوتاه مدت و بلندمدت اشتغال والدين بر كودكان به اين نتيجه رسيده است كه اشتغال والدين حداقل تأثير را در تأخير عملكردهاي كودكان دارد. دليل اصلي نگراني واضطراب مادراني كه خانه داري يا اشتغال رابراي خود انتخاب نموده اند ممكن است اين باشد كه آنها نيازدارند تا جايي كه امكان دارد براي فرزندانشان وقت صرف كنند. اگرچه گالينسكي[2] چنين گزارش ميكند كه فقط 10 %از كودكان مي خواستند وقت بيشتري رابا مادرانشان صرف كنند.كودكان داراي مادرخانه دارمادرانشان راحمايت كننده ترازكودكان مادرشاغل نمي ديدند(نقل از كپلان،2000)فاي[3] و هافمن و ولاديس[4] (۱۹۶۳)با استفاده از پژوهش ديگر دركتاب مادران شاغل در آمريكا مي نويسند: تحقيقات نشان مي دهد كه مادراني كه شاغل هستند با توجه به در آمدي كه به دست مي آورند وبه همسر خود در تهيه ي هزينه هاي زندگي كمك مي كندتنش در خانواده را كاهش مي دهند و همچنين در بالا بردن سطح استاندارد خانواده موثر هستند.(به نقل موسوي،1390)
هاگمن[5] (1994 ) تحقيقي در زمينة وضوح و گرمي ارتباط دارد. هاگمن والدين فرزندان و پيشرفت تحصيلي و عملكرد روان شناختي كودكان خانواده هاي آفريقايي آمريكايي انجام داد وهمبستگي معنا داري ميان ارتباط خوب والدين با فرزندان وپيشرفت تحصيلي و شايستگي كلي آنها نشان داد.
.آكوروگلو ؛والبرگ [6](1979) ضريب همبستگي بين اندازه هاي انگيزش و پيشرفت تحصيلي حاصل از پژوهش هاي انجام شده را در مورد 637000 دانش آموز كلاس اول تا كلاس 12 بررسي كردند و نشان دادند كه ميانگين ضرايب همبستگي موجود برابر 0/34+ است. اين نتيجه بيانگر آن است كه بين دو متغير، رابطه مثبت و مستقيم وجود دارد. يعني با افزايش انگيزش دانش آموز، ميزان پيشرفت تحصيلي بالا خواهد رفت (به نقل حسيني طباطبايي،قديمي مقدم،1386).
[1]Harvey
[2] Galineskt
[3]Fi
[4]Vladys
[5]Hagman
[6]Kvrvglv and Wahlberg
برچسب ها : فصل دوم پايان نامه در مورداشتغال مادر , فصل دوم پايان نامه در مورداشتغال مادر